در هر حال شکی نیست که سجزی در آن دوران مجموعه ای از رسایل را استنساخ کرده است و تردیدی نیست که وی در آن زمان ریاضیدان مبرزی بوده است.
ابوریحان بیرونی در آثار الباقیة عن القرون الخالیه، اسامی ماههای تقویم سجستان را که «شیخ سجزی» به وی گفته است، ذکر می کند. ابوریحان به دفعات در آثار الباقیه از ابوسعید نام برده و در مورد تعیین جهت قبله با وی مکاتبه داشته است. ابوریحان همچنین در نامه ای، اثباتی را که استاد او ابونصر منصور بن عراق از قضیه شکل القطاع در مورد قضیه سینوسها در مثلت کروی و مسطح انجام داده است برای وی ارسال می کند5 که ظاهرا بیرونی آن را به جهت اثبات حق تقدم استاد خویش ابونصر در مورد کشف «شکل مغنی» برای ابوسعید فرستاده است6. بنا به نوشته بیرونی، سجزی در رصد عبدالرحمن صوفی، منجم بزرگ، طی انقلابین زمستانی 359 و 360 هجری و انقلاب تابستانی 360 هجری، حضور داشته است.
عقیده سجزی به حرکت وضعی کره زمین در نیمه دوم قرن چهارم هجری بیان شده است، یعنی در روزگاری که شاهد سیطره عقیده ثبوت و سکون زمین در نزد تمام علما و حکما بود، به این ترتیب، نه در زمان وی و نه در قرنهای پس از وی مورد قبول عموم قرار نگرفت. ابوعلی حسن بن علی مراکشی از علمای سده هفتم هجری سه قرن پس از سجزی در کتاب جامع المبانی و الغایات فی علم المیقات درباره فرض سجزی مبنی بر متحرک بودن زمین و ساخت اسطرلاب زورقی بر پایه این فرض می نویسد:
«ابوریحان بیرونی گفته است که مخترع این اسطرلاب ابوسعید سجزی بوده و آن اسطرلاب مبنی بر این فرض است که کره زمین متحرک و کره سماوی، به استثنای سیارات هفتگانه، ثابت است. بیرونی گفته است که این شبهه ای است که حل آن دشوار است و از او عجیب که چگونه چیزی را دشوار دانسته که فساد آن بی اندازه آشکار است و این امری است که ابوعلی بن سینا بطلان آن را در کتاب شفا و رازی بطلان آن را در کتاب ملّخص و بسیاری از کتابهای دیگرش بیان کرده است37
ملاحظه می شود که عقیده سجزی به حرکت وضعی زمین تا چه اندازه در آن اعصار عجیب و غیر منتظره بوده است که حتّی ابوعلی مراکشی، ابوریحان بیرونی را به دلیل آنکه عدم بطلان اعتقاد و فرض سجزی را «دشوار» دانسته و او را محکوم نکرده است، ملامت می کند و با وجود آنکه نسبت به سجزی سه قرن متأخرتر است، اما همچنان تحت سیطره عقیده رایج آن دوران که البته بزرگانی همچون ابوعلی سینا و زکریای رازی نیز بر آن عقیده بوده اند، قرار دارد و این امر حکایت از نوآوری و خلاقیت ذهن و اندیشه سجزی دارد.
تا کی غم آن خورم که دارم یا نه *** وین عمر به خوشدلی گذارم یا نه
پر کن قدح باده که معلومم نیست *** کاین دم که فرو برم ،برآرم یا نه
نظرات شما عزیزان: